تذکر:چون این مطلب بیشتر با عکس ها سر و کار دارد اگر عکسی باز نشد بر روی آن کلیک راست کنید و گزینه show picture را انتخاب کنید
تقریبا میشه گفت اکثر کسانی که به بازی های کامپیوتری علاقه دارند با بازی hitman آشنا هستیم.
در این قسمت به بررسی مختصر این بازی و اهانت هایی که به اسلام در این بازی صورت گرفته است می پردازیم.
در بعضی از مراحل این بازی ما باید برای کسب پول به بعضی از شهر های اسلامی حمله کنیم و رهبران آن ها را از بین بریم به توضیحات ابتدای بازی توجه کنید
همینطور که می بینید در این مرحله از بازی ما باید یکی از رهبران آن ها را به قتل برسانیم . با دقت به نام مقتول توجه کنید نام او محمد امین است
این نام شما را به یاد کسی نمی اندازد؟
این یکی از مساجد است که در یکی از شهر های این بازی مشاهده می کنید خیلی جالب است حتی صدای اذان نیز از این مسجد شنیده می شود
این تصویز نیز بخش دیگری از این مسجر را نشان می دهد
به نظر شما کشور اسلامی که مورد حمله قرار گرفته است چه کشوری است؟
این تنها یکی از تصاویری است که بر روی دیوار این نوشته نوشته شده است این نوشته در مناطق دیگر از بازی نیز یافت می شود.
چون افراد بسیاری در این بازی عربی صحبت می کنند نوشته شدن نوشته های فارسی بر روی دیوار جای تعجب دارد اما در مرحله های بعد ما شاهد انجام فعالیت های هسته ای در این کشور مسلمان هستیم . آیا به غیر از ایران کشوری دیگر با این خصوصیات وجود دارد که دست به فعالیت های هسته ای زده باشد؟
تصویر زیر یکی از پادگان های مخفی و زیرزمینی زمینی است که در مرحله دیگر این بازی وجود دارد همانطور که می بینید در این پادگان زیرزمینی مشغول ساخت سلاح های هسته ای هستند
علامت تامل بر انگیز این گروه
که به شکلی عجیب و شبیه عقرب
دوستان ابتدا این علامت را به صورت عادی مشاهده فرمایید.
وجود این علامت بر روی کلیسا
البته این شکل شباهت عجیبی به ستاره پنج پر برعکس نماد بز بافومه و قدرتمند ترین نشانه شیطان پرستان(به گفته خودشان)است
دقت فرمایید:
پس از ماجرای حذف نام خلیج فارس از پشت جلد کتاب فارسی اول ابتدایی مورد ابهام برانگیز دیگری در رابطه با علائم و نمادهای شیطان پرستی در کتاب فارسی اول راهنمایی دیده می شود.
پس از ماجرای حذف نام خلیج فارس از پشت جلد کتاب فارسی اول ابتدایی و امکان حذف نام پادشاهان از کتابهای تاریخ که وزارت آموزش و پرورش تاکنون نتوانسته پاسخ مناسب و درخوری را درباره آنها ارائه دهد. مورد ابهام برانگیز دیگری در رابطه با علائم و نمادهای شیطان پرستی در کتاب فارسی اول راهنمایی دیده می شود. صفحه 67 این کتاب حاوی تصویری است از یک چشم که بی شباهت به "چشم لوسیفر" نماد شیطان پرستها نیست. این چشم همچنین علامت روشنفکران نیز هست و حتی در دلار ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان نظم نوین جهانی دیده می شود.
با جستجویی آسان در گوگل می توان معانی و تفاسیر دیگر این چشم را که گویا بدون توجه و دقت کافی مولفان و تصویر سازان کتابهای درسی در کتاب فارسی اول راهنمایی طراحی شده است، پیدا کرد. این علامت در پیشگویی ها هم به کار می رود و جادوها و نفرین ها، کنترلهای روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت به کار می روند.
این تصویر در کنار شعری از شاعر حکیم ابوالقاسم فردوسی ترسیم شده که ارتباط چندانی به آن ندارد. این چشم اگرچه برخلاف چشم لوسیفر یا همان نماد شیطان پرستها در مثلث قرار نگرفته اما اگر به ادامه تصویر دقت کنید متوجه می شوید که امتداد این مثلث تا انتهای تصویر که شامل انسان، خورشید، کتاب و گیاه و چند مایه حیاتی دیگر بوده، کشیده شده است که معنی همان تحت کنترل و احاطه قرار گرفتن تمام موجودات را دارد؛ همان چیزی که شیطان پرستها درباره لوسیفر عنوان می کنند.
موعود صهیونیست ها(نیل تا فرات) را قبلا دیده باشید تا از این شباهت بی اندازه به شگفت آیید . در پس زمینه سکانس های مختلف این سریال ستاره شش گوش و یا تصاویر متعدد پرچم هایی با نقش خورشید که نماد ارض موعود صهیونیست ها است مواجه می شوید .
از این ها که بگذریم نقش "کابالا "یا عرفان و سنت شفاهی یهود و پیشگویی هایشان در این سریال غوغا می کند، گویا قرار نیست هیچ تصمیمی بدون اذن پیشگوهای زن این سریال گرفته شود . لابد آن ها هم حداقل یک "نوستراداموس" یا "ربی یهودا "،"أری مقدس"،" ربی شمعون "و دیگر کابالیستی یهودی لازم دارند تا برای شان واقعه یازده سپتامبر، آرماگدون و... را پیشگویی کند و از آینده روشن قوم شان بگوید.
آری تاکید بسیار بر مسئله پیشگویی ،پرده از نیتی شوم وشیطانی بر می دارد که آن چیزی جز نام گذاری دهه دوم قرن بیست و یکم به نام دهه کابالا نیست . آنچه در این سریال و دیگر فعالیت های فرهنگی – رسانه ای یهود به آن پرداخته می شود آماده سازی ذهن مردم جهان برای پیاده شدن مفاهیم دلخواه شان است. همان گونه که فیلم ها ، سریال ها و آوازه خوانی های سبک متال و... دهه نود، جهان را برای ورود به عصر ترانس مدرنیسم که همان Satanism و یا شیطان پرستی بود آماده کرد.
جومونگ که گویا ماشیح (منجی قوم یهود) و قومش همان فرزندان برتر خداوند هستند ارتباطی تنگاتنگ با تورات و تلمود دارد آنگونه که همواره مورد عنایت الهی است و حتی همچون پیامبران بنی اسرائیل(طالوت و داوود) خداوند به او روش بافت و ساخت زره را آموخته وسربازانش را با تعدادی کم بر دشمنان بسیار خود از امپراطوری چینی ها یا "هان" پیروز می گرداند.
نقش زنان در این سریال اعم از کارکتر های مثبت و منفی انسان را به یاد پیامبران زن سبعه- هفت گانه- یهود و یا حد اقل دیگرانی چون ریوقا ، ساره ، یائل و... می اندازد.
شخصیت بانو "سوسانو" بسیار شبیه به" دبورا" نبیه یهودی است که بنا بر فصل های 4 و 5 کتاب شوفطیم از مجموعه عهد عتیق بر سربازان سیسرا پیروز می گردد .و یا اقدامات تجاری وی "گراسیا ناسی"ز ن تاجر معروف یهودی و عامل اصلی نفوذ یهودیان در دربار عثمانی را در خاطر زنده می کند.
بانو سویا (همسر جومونگ) نیز که ابتدا به اسارت می رود ولی پس از باز گشت به خاطر اهداف عالیه قوم همسرش از معرفی مجدد خود سرباز می زند شما را با داستان هدسه که بنا بر فیلم صهیونیستی "یک شب با پادشاه " به زور از خانه عمویش مردخای ربوده شد و به همسری خشایار شاه در آمد همراه می کند.
در بررسی شخصیت های زن این سریال از هدسه که با نفوذ در دربار ایران مقدمات قتل 77000 ایرانی را فراهم کرد بگذریم (شرح آن در دفتر استر از مجموعه عهد عتیق آمده است) به یاد "رکسلانه" یا "خرم سلطان" یهودی می افتیم که با نفوذ در دربار سلیمان، پادشاه عثمانی به همسری وی در آمد و با قتل ولیعهد "مصطفی " بالاخره منجر به پادشاهی سلطان سلیم دوم و شعله ور شدن آتش فتنه جنگ های ایران و عثمانی شد.
در دیالوگ های این سریال فراوان عبارات آوارگی ،اسارت ،سرزمین مادری و تاریخی ، کوچ و غیره و غیره به چشم می خورد که همگی یا د آور فراز هایی از تورات است.
جومونگ برای دفاع از خود حق دارد از سلاح های نا متعارف زمان خودش مانند شمشیر فولادی و بمب های آتش زا و... بر علیه دشمنانش استفاده کند تا جایی که بیننده این برتری تسلیحاتی را نوعی حق مسلم وی می داند که حاصل هوشمندی و تخصص کارگزاران اوست همان گونه که باید صدها کلاهک اتمی اسرائیل را به رسمیت بشناسد.
دشمن اصلی جومونگ امپراطوری چینی ها یا همان "هان" است که سربازانش با پری که بر روی کلاه خُودهای شان دارند بی شباهت به جنگ آوران مسلمان نیستند. خوب منطقی هم به نظر می رسد باید در مقابل نفوذ روز افزون اقتصادی چینی های کمونیست در مقابل ایالات متحده که 80 در صد ثروتش در اختیار جمعیت حد اکثر 6 در صدی یهودیان است ایستاد . یکی از این راه ها قدرت گرفتن کره به عنوان متحدامریکا و اسرائیل درحیاط خلوت چین است.
توجه بیش از حد این سریال به مقوله تجارت، بی شک زیبنده یهودیان زر پرست است تا شینتویست ها و مائویست های روح گرای شرق آسیا. شاید هم صهیونیسم نمی تواند قبول کند پیروان مکتب کمونیسم(چین) امروز اینگونه در اقتصاد آزاد جهان جولان دهند. لابد کره هم به عنوان هم پیمان ایالات متحده و اسرائیل با توجه بیش از حد به مقوله تجارت در این افسانه تازه ساخت(!) به دنبال ایجاد مقدمات فرهنگی جهت سرازیر کردن هر چه بیشتر تولیدات خود در کشور های هدف همچون ایران است .
چرا که مناسبات اقتصادی دوازده میلیارد دلاری بین ایران و کره و نیز داشتن مقام سوم صادرات به ایران، چشم طمع چشم بادامی های کره ای را هرچه بیشتر به سوی این مرز پر گهر جلب کرده است.
این در حالی است که نوادگان جومونگ بارها در مجامع بین المللی هم داستان با آمریکا و اسرائیل فعالیت های صلح آمیز هسته ای ما را محکوم کرده اند ، راستش من خودم هم نمی فهمم چرا باید بازارمان را در اختیار کشوری بگذاریم که حقوق مسلم ما را قبول ندارد. البته این تنها گزاره اقتصادی - تجاری این مجموعه نیست بلکه موارد دیگری همچون نقش شرکت گوگل در القاء تبلیغات غیر مستقیم نیز در این سریال مشهود است ، آنجا که قرار است امپراطوری نو بنیاد جومونگ "گوگوری یو " نام گیرد بیننده را به یاد تبلیغات و شایعات گسترده مبنی بر تاسیس کشوری به نام گوگوریو یا گوگ لند در جزیره ای G شکل (لوگوی اصلی شرکت گوگل) در اقیانوس آرام از سوی مدیران گوگل می اندازد.
البته شاید بگویید دچار توهم توطئه شده ام اگر بگویم حرف G از نمادهای اصلی فراماسونری است و یا اینکه نرم افزار Google Earth هیچگاه آنگونه که پایگاه اتمی نطنز را به وضوح مشخص کرده پایگاه اتمی دیمونای اسرائیل را به دلایل امنیتی تصویر نکرده است. نمی دانم شاید این هم از ترفندهای اقتصادی بانو سوسانو و جومونگ باشد!
البته با تمام تلاش و زبردستی که نویسندگان و دست اندر کاران کره ای-اسرائیلی این مجموعه به خرج داده اند ، هیچ گاه نخواهند توانست اسامی برخی شخصیت ها و کارکترهای این سریال مانند"مگول"، " یا گاک " و" ماگاک " را که از دیدگاه ترمینولوژی یا اصطلاح شناسی همان " مغول "، " یأجوج" و " مأجوج " خودمان هستند، با پوشش فرهنگی بپوشانند چراکه همواره در پشت این اسامی قتل و غارت ، خونریزی و توحش نهفته است .
البته بد نیست بدانند که مردمان این سرزمین همان صاحبان فرهنگی هستند که از مغول ها مسلمان ساختند و بنا بر برخی تفاسیر این ذوالقرنین یا کوروش ایرانی بود که اسلاف و اجداد آن ها یعنی یأجوج و مأجوج را از این سرزمین بیرون راند. به هر حال اگر یکی از قسمت های این سریال را از دست دادید چندان نگران نباشید چون صدا و سیما آنرا سه بار برایتان پخش خواهد نمود.
سری بازیهای «شاهزاده ایران» نام یک سری بازی نامآشنایی است که اکثر جوانان حداقل با نام آن آشنا میباشند. به دلیل برخی تحریفهای تاریخی و توهینهای مذهبی که در این سری بازیها، به ویژه در آخرین نسخه آن، در مورد ایرانیان و عقاید آنها رخ داده است، لازم دانسته شد تا به شرح و توضیح آن پرداخته شود.
این بازی در کنار اکران عمومی فیلم سینمایی «شاهزاده ایران: شنهای زمان»، منتشر شد. در واقع، از روی این سری بازی فیلمی هم ساخته شده است که همزمان با قسمت جدید بازی به اکران درآمد و فروش بالایی به دست آورد. این استقبال از فیلم باعث شد یوبیسافت اقدام به تاسیس استودیوی فیلمسازی کند تا بازیهایش را در آینده خودش به فیلم تبدیل کند.
به دلیل اهمیت بازینامه اصلی و نیز بازینامه کنسول Wii، شرح مختصر آنها در زیر آورده میشود.
بازینامه اصلی
بازینامه کنسول Wii
این کنسول دارای بازینامه و طراحی صحنه کاملاً متفاوتی نسبت به دیگر نسخهها است. بازی بدین صورت آغاز میشود که جنِ پریمانند و کوچکی به نام زهرا، شاهزاده را از میان جنگلی به سوی قلمروی پادشاهی و شاهدختی که شاهزاده به دنبال آن میگشت، هدایت میکند. در میان راه این جن از شاهزاده میخواهد تا مجسمه افسونشدهای را ببوسد. این کار سبب ایجاد یک اتحاد جادویی بین زهرا و شاهزاده و محافظت آنها در برابر مرگ میشود و این امکان را به شاهزاده میدهد تا بتواند محیط پیرامون خود را همانگونه که زهرا میبیند، ببیند. پس از آن ناگهان دروازهای پدیدار میشود و زهرا به شاهزاده میگوید که این راه ورودی به شهر إزدهار است. وی سپس شاهزاده را به این شهر هدایت کرده و به او میگوید که این همان قلمروی پادشاهیای است که به دنبال آن میگشت. با این حال، وقتی آنها با آنجا میرسند متوجه میشوند که این شهر تبدیل به خرابهای شده و آنجا را درختان تاک سمی و فساد فرا گرفته است. شاهزاده ناگهان متوجه شمشیری در دل یک سنگ میشود و با بیرون کشیدن آن سبب آزاد شدن جادوگری میشود که به آسمان فرار میکند. در پی آن هیولای بزرگی نیز از راه میرسد و شاهزاده با استفاده از شمشیر به او ضربهای میزند که این کار سبب شکسته شدن دسته شمشیر و گیر کردن شمشیر در بدن هیولا میگردد. هیولا از محل میگریزد و زهرا توضیح میدهد که با بیرون کشیدن شمشیر، شاهزاده ناخواسته باعث آزاد شدن شیطان بزرگی به نام هوم (هئومه) شده است که بیشتر شهر إزدهار را به یغما برده و مردم آن را قلع و قمع کرده است. زهرا به شاهزاده میگوید که تنها راه نابودی هوم بازسازی شمشیر است. در طول سفر زهرا به شاهزاده میگوید که او و تمامی اجنه زمانی در اینجا زندگی میکردند، اما هوم بیشتر آنها را کشته است. لذا او و چند جن دیگر تصمیم میگیرند که هوم را نابود سازند که موفق نشده و تنها وی جان سالم به در میبرد. از این رو، زهرا سعی دارد تا به قول خود وفا کرده و هوم را از بین ببرد.
شاهزاده در ادامه راه برای پس گرفتن تیغه شمشیر، به دنبال هیولا میگردد. وی در مواجه نهایی با هیولا، موفق به شکست آن میشود. هیولا قبل از مرگش فاش میسازد که خود او پادشاه سابق إزدهار بوده که توسط هوم نفرین شده است و از شاهزاده میخواهد تا دخترش نسرین را نجات داده و هوم را نابود سازد. شاهزاده با گذراندن چهار آزمون که توسط خدایان ترتیب داده شده بود، میتواند شمشیر را بازسازی کند. پس از این شاهزاده به دنبال جادوگر و هوم گشته و میتواند آنها را یافته و شکست دهد. با کشتن جادوگر، وی تبدیل به شکل اصلی خود یعنی شاهدخت نسرین میشود که به تسخیر هوم درآمده بود. پس از مرگ هوم، شهر إزدهار شروع به ویران شدن میکند و هنگامی که شاهزاده در حال پرت شدن از لبه سکویی است، زهرا خود را فدا میکند تا بتواند جان شاهزاده را نجات دهد. در پایان شاهزاده در صحرایی که در آنجا مجسمه را بوسیده بود، پدیدار شده و در مییابد که دیگر زهرا، شاهدخت نسرین و شهر إزدهار وجود ندارند.
شخصیتهای بازی
در خصوص شخصیتهای بازی میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
تحریفها
در خصوص آثار باستانی و نقشهای برجسته حکاکیشده بر روی سنگ نیز میتوان گفت در ایران باستان، به ویژه در دوران هخامنشی، نقش برجسته شیر بالدار وجود دارد، اما هیچگونه مدرکی دال بر وجود نقش برجسته قوچ و مار که توسط ایرانیان باستان حکاکی شده باشد وجود ندارد. همچنین، در این بازی بازیباز باید با تخریب کوزهها، سفالها و حتی مجسمههای دوران هخامنشی به امتیازهای خود بیفزاید تا بتواند قدرت خویش را افزایش دهد.
از مسئله تاریخی که بگذریم به مسئله مذهبی میرسیم. با توجه به نمادها و مجسمههای موجود در این بازی، ایرانیان باستان چیزی جز بتپرست معرفی نشدهاند. البته در خصوص این که آیا ایرانیان باستان کیش و آیین بتپرستی داشتهاند یا نه، و یا اینکه دین و مذهب مردم آن زمان، که زمان این بازی با توجه به مجسمهها و خط میخی موجود ظاهراً به دوران هخامنشی بازمیگردد، چه بوده است، نیاز به بررسی تاریخی میباشد. اما تا آنجا که نگارنده میداند مردم ایران باستان پیرو دین زردشت و یا همان زرتشت بودهاند که یکتاپرست میباشد. به هر حال، مسئله دیگر این است که در دو نسخه فوق، که به شرح آنها پرداخته شد، دو جن وجود دارند که نام هر یک از آنها یکی از القاب بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س) است، یعنی راضیه و زهرا. آیا انتخاب چنین اسامیای برای این شخصیتها تصادفی است؟
اگر از دیدگاه مذهبی به قضیه نگاه کنیم میتوان این چنین گفت که طبق احادیث قدسی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است خداوند کل کائنات را به خاطر وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا (س) آفریده است: «لولاک لما خلقت الافلاک، و لولا علی لما خلقتک، و لو فاطمه لما خلقتکما» (اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم، و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم، و اگر فاطمه نبود شما دو تا را خلق نمیکردم). البته در اینجا به معانی و برداشتهای مختلفی که این حدیث قدسی میتواند داشته باشد نمیپردازیم، اما مسلماً این حدیث و احادیث دیگر نشاندهنده مقام والای امابیها است. همچنین، از آنجا که انسان با اطاعت از خالق خود میتواند تبدیل به اشرف مخلوقات گردد که مقامش از اجنه و همه کائنات بالاتر است، مسلماً حضرت فاطمه زهرا (س) یکی از اشرفترین و مقربترین مخلوقات نزد خداوند است. با ترفندی که سازندگان این بازی بکار بردهاند، به طور غیرمستقیم مقام و جایگاه این حضرت را تا حد یک جن پایین آورده و ایشان را آنگونه که خواستهاند به نمایش گذاشتهاند. بیشک این نوعی قبحزدایی و بابی است برای اینکه دشمنان اسلام و شیعیان بتوانند در آینده راحتتر و آزادانهتر دست به توهینهای دیگر خود بزنند.
مسئله بعدی، مربوط به عنوان این بازی است. اکثر سایتها به اشتباه نام آن را شاهزاده «ایرانی» ترجمه کردهاند. حال آنکه نام اصلی آن شاهزاده «ایران» و یا به عبارت دیگر «شاهزاده فارس» (Prince of Persia) است. در عنوان انگلیسی آن، Persia نه نقش صفتی که نقش اسمی دارد و ترجمه دقیق آن «فارس» یا «ایران» است. عبارت «شاهزاده ایرانی» این را به ذهن متبادر میسازد که این بازی در مورد یکی از شاهزادههای ایرانی (از تبار ایرانیان) است و حال آنکه عبارت «شاهزاده فارس یا ایران» کاملاً چیز دیگری را نشان میدهد. در این عبارت مشخص است که این بازی در مورد شاهزاده و حاکمی میباشد که بر فارس و ایرانزمین حکومت میکند؛ نه آنکه اصالت وی ایرانیست. عدم توانایی شاهزاده و برادرش در فارسی صحبت کردن، معرفی شارامان به عنوان پدر شاهزاده و حاکم ایران که مقر حکومتش در بابل است، و نیز اسامی انتخابشده خود گواهی بر این مدعاست.
مسلماً فرد و جامعهای که هویت ندارد ــ خواه فردی و خانوادگی و ملی باشد و خواه فرهنگی و علمی و مذهبی ــ حرفی برای گفتن و عرض اندام کردن و یا حتی دفاع کردن از آن را ندارد. چنین فردی دچار ازخودگریزی و بیگانهپرستی میشود. یکی از رویکردهای این بازی این است که از ایرانیان هویت ملی، فرهنگی و مذهبی آنان را گرفته و سپس آن چه را که خود میخواهد به آنها القا کند.
در خصوص نمادهای فراماسونری این بازی نیز، تنها به ارائه تصاویر آن در نسخه Wii بسنده میشود. در نهایت میتوان گفت این بازی و نسخههای قبلی آن، آمیختهای از حقیقت و کذب بوده و چیزی جز تحریف تاریخ و عقاید ایرانیان باستان و مردم فارس را به همراه ندارند.
سخن پایانی
متأسفانه برخی سایتهای بازی به جای داشتن دید انتقادی نسبت به این بازی تنها به تعریف و تمجید آن پرداخته و حتی برخی از آنها افزوده شدن زبان فارسی، آن هم در حد چند کلمه و جمله و از زبان دشمنان و شیاطین، را به فال نیک گرفته و آن را نشانه عملکرد بهتر شرکت مذکور در ساخت بازی دانستهاند.
آیا شرکت سازنده بازی دلش بیشتر از ما سوخته و به درد آمده و میخواهد پیشینه فرهنگی، زبانی و مذهبی ما را برای جهانیان به تصویر بکشد تا ما به آن افتخار کرده و به خود ببالیم؟ آیا ما این قدر دچار استیصال و درماندگی شدهایم و فریاد کمک سر دادهایم که شرکت مذکور بخواهد برای ما کاری انجام دهد؟ آیا یک شرکت بیگانه میآید از جیب خود هزینه کرده و برای ما دست به تبلیغ فرهنگی بزند؟ و یا این که ما ایرانیان آنقدر منفعل شدهایم که اجازه میدهیم بیگانهای هر آنچه را که مطلوبش است در مورد ما و عقاید، رسوم، و مذهب ما بگوید و هر نوع تحریفی را که میخواهد در آن به وجود آورده و یا آن را به سخره بگیرد؟
به دلیل وجود دستور هایی که نتیجه نهایی دستور شما پس از طی زمان خاصی به عمل میرسد ، شما تقریبا مجبور میشوید دست کم روزی دوبار در این بازی جولان دهید . نا خودآگاه متوجه میشوید به دلیل جنگ هایی که به شما میشود یا دعوت به همکاری و یا کار با بازار و نامه های دریافتی و ارسالی قطعا شما افسوس میخورید ای کاش تمام مدت در این بازی آن لاین باشید
اگر از قویترین بازیکنان تراوین پرسیده شود روزی چندد ساعت مشغول هستنند بی گمان کمتر از 8 ساعت را نخواهند گفت
و چه بسا این بازی به دلایل ذکر شده طوری شما را مجذوب میکند که خود شما عاملی برای مجذوب شدن این بازی شوید و حتی تا جاییکه به جای ای میل زدن به دوستان از پیام خوصوصی تراوین استفاده میکنید.
ولی براستی چه کسی این بازی و تفکر حاکم بر این بازی را پی ریزی کرد؟
هدف از ساخت تراوین چیست؟
نام تراوین بر گرفته از چیست؟
چرا حتی با تمام شدن یک فصل از این بازی مخاطبان با ذوق بیشتری به سمت ان میروند؟
چرا این بازی با تبلیغ در یاهو و سایت های فیلتر شکن آن هم به زبان محلی هر کشور بازدید کننده با شعار رایگان بودن جذب مخاطب میکند؟
چرا این بازی خریدنی نیست و کرایه میگیرد؟(بسیاری از دستورات ویژه در تراوین تنها به کمک گلد و طلای شما انجام میشود به عبارتی شما بایستی پول را به حساب فردی واریز کنید و آن طرف قرار داد با کش یو و سپس پول شما تبدیل به طلای در یک بازی میشود )
طلا در این بازی یک امتیاز برای خرید برخی امکانات در طول بازی است.در ابتدای بازی به خاطر انجام دادن وظایف مقداری طلا به هر بازیکن تعلق میگیرد.
برای این بازی چه میزان باید هزینه کرد تا همیشه خیال شما از هزینه های آن راحت شود؟
فکر میکنید تراوین چقدر پول از همین بازی استراتژیک کسب میکند؟
در چه کشوری تراوین فعال نشده است؟
و سوال آخر
پشت بازی تراوین چه هدفی نهفته و چرا این بازی این همه ترویج داده شده ؟!!!!!
افراد زیادی مجذوب این بازی شده اند و این تحلیل از سایت انتخاب هم تجربه چندین ماهه خود نگارنده انتخاب است.
ولی براستی با کمی تفکر و تعمق پی میبریم که فرهنگی که تراوین به دنبال ترویج آن و اشاعه آن حتی توسط خود بازی کنان است.
فرهنگ دزدی و حمله و ... شما برای کسب سرمایه فعالیت های دهکده خود نیاز مند منابع هستید پس چند راه دارید یکی از طولانی ترین راه ها توسعه دهکده و مزارع میباشد راه دیگر از طریق خرید و فروش و راه سوم که از هر دو راه قبلی سود مند تر ، سریع تر و جذاب تر و هیجان انگیز تر است ، دزدی و غارت سرزمین ها اطراف است حال این سرزمین ها ممکن است که قبلا با شما دوست باشند یا مختص حساب کاربری دوست شما و یا حتی فامیل شما باشد و شما به شوخی یا جدی و یا استفاده از اصتلاح قوی تر کوچکتر را مغلوب میکند به طعم شیرینی از غارت دست میابید و اگر بتوانید بین تمام بازیکنان دنیا مورد بازیتان بیشتر غارت کنید از طرف سرور مدال افتخار دزدی کسب میکنید.
چرا شما به دلایل مختلف به دوستان خود به طور مجازی حمله میکنید؟
چرا مدال به غارت شما داده میشود؟ و چندین چرا دیگر که جوابی چون فرهنگ سازی بسیار غلط تراوین از سوی سازندگان آن در کشور های مختلف و بستر سازی برای ورود فرهنگ جدیدی مثل فرهنگ و نژاد ناتار ها در خود بازی ندارد.
دو:
یکی از جالب ترین و هیجان انگیز ترین بخش بازی پایان بازی است که پروسه ای از یک یا دو هفته تا یک تا دو ماه را به خود اختصاص میدهد است.
لطفا کاملا بی طرفانه به این موضوع بیشتر دقت کنید.
چرا قوم دیگری حمله میکند؟چرا اگر شما قوی باشید و شما به آنها حمله کنید منفعت به حسا ب میاید؟
در همه جنگ های این بازی غنیمت هایی چون چوب و آهن و طلا و گندم بدست آوردید ولی از حمله به شهر های قوم ناتار نقشه ساخت منزل گاه پایان بازی را باید شروع کنید که حسابی حاشیه سازی میشود.
باور داشته باشید و با کمی تعمق پی خواهید برد که قوم ناتار کسی نیست جز قومی با این مشخصات که با هوش تر از شما ها هستنند ، شما تمام تلاشتان را میکنید و به آنها حتی حمله میکنید وو تمام گروه خود را متحد و گروه ای دیگر را تخریب میکنید تا شما تنها اتحادی باشید که به آنها حمله کرده و از آنها پیروز میشوید ولی در نهایت نقشه خود قومی ناتاری را به غنیمت میگیرید که به آن حمله کرده اید. پشت پرده این سناریو چیزی نیست جز عادی جلوه دادن یک مفهوم عمیق و بسیار ناراحت کننده و آن این که ناتار که تنها یک نام هست و میتواند هر نام دیگری مثل یهود یا صهیونیست را هم به خود بگیرد تنها قصد دارد که نقشه خودش را عملی کند حتی بهقیمت از دست رفتن سرزمینش و یا سکونت گاهش.
پس این قوم معلوم است که در جاهای دیگری سکونت دارد معلوم است که فرمانده هی اصلیش در سپاه خود شما وجود دارد و شما به نام آزادی در اسارت و بندگی قومی دیگر و فرماندهی دیگر زندگی میکنید. این خیلی جالب است که وقتی همه نقشه ها جمع میشود تازه شروع به اعمال اهداف دشمنی رو میکنید که خودتان به آن حمله کرده اید.
نکته مورد توجه هدف خود این نقشه هاست که بالاخره با این نقشه ها چه اتفاقی میافتد.
نقشه ها ، طرح ساختن عمارت جادو یا شگفتی جهان است ، بی پرده و بی مقدمه من بیاد هدف اصلی صهیونیست ها کثیف افتادم که هدف آنها هم ساخت عمارتی بسیار عجیب و البت جادویی است به نام معبد سلیمان ، و نه تنها این اسم بلکه چندین فلسفه و هدف دیگر در این بازی تنها اسم خود را عوض کرده اند.به عبارت دیگر طبق نقشه هدف چیزی نیست به جز آماده کردن مردم برای ساخت معبد سلیمان.
این همه تلاش این همه زمان که دست کم 5 ماه ب سول میکشد یک بازی تمام شود و حتما شما مجبور به خرید طلا و پر کردن جیب دشمنان واقعی و خارج از بازی خود میشوید را به دوش میکشید تا آخر هم فرهنگ و غایت آنها ساخته شود؟آیا مردم ایران متوجه نیستتند؟اگر هم کسی بداند ولی وقت و هزینه برای این بازی دروغ گو بکند ، چه فرقی میکند با کسی که در جهل کامل است؟
باز هم نکته جالب بازی این که اگر هم یکی از بازیکنان نتواند بازی را تمام کند خود ناتار ها نقشه را انجام میدهند!!! یعنی اینکه در آخر این معبد باید ساخته شود به هر قیمت و به دست هر کسی و به دست هر اتحادی هدف از این همه حاشیه و هزینه تنها معرفی فرهنگی جدید است؟!!!!
نزدیک به پایان بازی و در حینی که ناتار ها مورد حمله التحاد شما هستند همه نقشه ها عمرانی نبوده و برخی از آنها به تعبیریجادویی برای پیشرفت شماست به عبارتی ممکن با پیدا کردن یک نقشه سرعت پیاده نظام شما تغییر چشم گیری پیدا کند و یا هر چیز دیگری!!!!
پس شما آماده پذیرفتن این نقشه به دلیل اعتقادی که به جادو پیدا میکنید ،میشوید و حریصانه تر و مشتاق تر به سمت پیدا کردن نقشه ها میروید.چرا؟
به نقل از یکی از سایت ها تراو.ین باز در توضیح آخر بازی:"بعد از ۳۰۰روز (۱۰۰ روز سرورهای اسپید) ناتارها توسط سرور آزاد میشوند و ۱۳ نفر می توانند ۱۳ دهکده ناتارها رو تسخیر کرده"
13 چه عددی است چرا 13 عدد دیگری نیست آیا 13 به صهیونیت ها مربوط است نماد ها و حتی پرچم ها مذهبی و ملی آنها چند ستاره دارد ؟ ستاره های دلار چند تاست؟تعداد حرکت ها شیطان پرستان چه قدر است؟ و ...
مثل تراوین همچون توهینی بس گستاخانه به شعور و فهم بازیکنان است که به این جسارت بزرگ دست زده و توانایی شما در بازی تنها به اندازه ایست که به درد اجار نقشه و ساختم معبد آنها میخورید و نه بیشتر و نقشه کشیدن و هدف نقشه از دست شما بر نمی آید و فهم تراوین باز ها فقط در حد اجرای نقشه ناتار و ساخت معبد ویژه آنهاست.
پس اگر با یه نگاه از دور متوجه میشید که عضو هر اتحادی که باشید و تو هر نقشه که باشید و هر کاری که بکنید بازهم دارید ترواین بازی میکنیند و آخرش هم یکی هستش.
لطفا برای تکمیل این مقاله لغات تراوین و ناتار و دیگر اصطلاحات به رفته را ریشه یابی کنید.
۱ . آیا تا بحال در این بازی متوجه بزرگترین نماد شیطان شده اید ؟ هرم چهار وجهی شیشه ای . این هرم حدودا درمرکز نقشه کلی این بازی قرار دارد که بصورت نورانی قابل رویت می باشد
صحبت کردن از مجموعه داستان های هری پاتر، به دلیل موفقیت های چشمگیری که به دست آورده و استقبال غیر قابل تصوری که از آن شده، بسیار سخت است.
عواملی چون ترجمه گسترده کتاب های هری پاتر در جهان، چاپ و توزیع در بیش از دویست کشور و ساخت بازی های رایانه ای آن و... هر گونه بحث درباره هری پاتر و داستان هایش را تحت شعاع قرار داده است. اگر کسی به نقد یا به عبارت صحیح تر بیان نکات منفی داستان های هری پاتر بپردازد، با بی اعتنایی، ناراحتی و حتی خشم طرف داران او مواجه می شود. در واقع ما در بین دو گروه قرار گرفته ایم، گروهی که هیچ نقد و نظری، غیر از تعریف و تمجید و ابراز علاقه را برنمی تابند و از سوی دیگر، گروهی که این داستان ها را ضد دین، مروج جادوگری، نژاد پرستانه و مضر برای کودکان می دانند و حکم به تکفیر، تحریم و حتی سوزاندن کتاب های هری پاتر می دهند.
واقعیت این است که نظر این دو گروه را باید بررسی کرد. شاید نتوان به طور کامل، دلایل یک گروه را در رد یا قبول این مجموعه پذیرفت. در واقع هری پاتر دارای نکات مثبت و منفی است و از جنبه های گوناگون می توان آن را بررسی کرد.
امروزه تب هری پاتر اوج گرفته و شور و هیجان برای دانستن پایان کار هری پاتر و ولدمورت به اوج خود رسیده است. در این فضا وارد شدن به مباحث نقد و بررسی، کار چندان معقولی نیست و نمی توان بدون تحت تأثیر فضا قرار گرفتن، منصفانه داوری کرد و بد نیست با پایان یافتن جلد هفتم هری پاتر، نگاهی دوباره به ماجرای هری پاتر بیندازیم و روی برخی نکات تأمل کنیم. با پایان یافتن ماجرا و فروکش کردن تب آن و فاصله گرفتن از این فضا شاید بهتر بتوان نقدهای مختلف درباره هری پاتر را شنید.
1ـ حقیقت این است که به نظر نمی رسد اتفاق هری پاتر چندان هم اتفاق باشد. زنی بدون این که قبلاً حتی یک داستان هم نوشته باشد، ناگهان فکری به ذهنش می رسد و در یک سفر چند ساعته با قطار، طرح داستانی هفت جلدی را می ریزد و شروع به نوشتن مجموعه ای می کند که خیلی زود ترجمه و در حدود 200 کشور پخش می شود و هالیود از روی آن ها فیلم هایی می سازد که آن فیلم ها هم با موفقیت روبه رو می شوند و باقی موفقیت ها که شما از آن ها آگاه هستید. در دنیای پیچیده امروز هیچ اثری حتی اگر بزرگ ترین شاهکار جهان باشد، به این سرعت و وسعت معروف نمی شود مگر آن که قدرتی پشت سر خود داشته باشد و مهم ترین مؤلفه قدرت دنیای امروز، تبلیغات است. دارندگان این مؤلفه هم بی جهت برای کسی یا چیزی سرمایه گذاری نمی کنند، مگر این که منافع آن ها را در زمینه های گوناگون مادی، فرهنگی، سیاسی تأمین کنند.
2ـ بعضی از چیزها در دنیای هری پاتر اگر خیلی خوش بین باشیم، باید بگوییم مبهم و سؤال برانگیز است. کاش پاسخی برای آن ها پیدا می شد. برای آشنایی بیش تر شما با موارد سؤال برانگیز، به برخی موردهای مبهم اشاره می کنیم:
الف) رنگ سبز از هر منظر و هر دیدگاه و هر سلیقه ای که نگاه کنیم، نشانه شادابی، طراوت و نشاط است، حال چرا در این داستان ها به جای سیاهی و مرگ، سمبل و نشانه جادوگران شریر قرار گرفته و لباس گروه اسیتونی که جادوگران مرگ خوار و بد هستند، سبز است. اشعه ای که از چوب دستی ولدمورت برای کشتن یا شکنجه افراد ساطع می شود، سبز است. در جایی از داستان یکی از دوستان هری پاتر از او می پرسد: «ایا از مرگ پدر و مادرت چیزی به یاد داری؟» او در جواب می گوید: « فقط نور سبزی را به یاد دارم که به سوی پدر و مادرم رفت و آن دو را کشت.»
ب) ولد مورت به خاطر این که قدرتش از بین رفته مخفی شده و در واقع دوران غیبتش آغاز شده، ولی همه منتظر آمدنش هستند. او بالاخره می اید و با علامت هایی که به دوستانش می دهد آن ها را به جایی خاص فرامی خواند تا تجدید قوا کند و با علامت هایی که می فرستد، ظهور مجددش را اعلام می کند. جالب این که در همه این زمان ها از او با عنوان اسمش را نبر یا کسی که می دانید، نام می برند. جالب تر این که محل اختفا یا غیبت لرد سیاه، کشور مسلمان آلبانی است. تنها نام اسلامی که در کتاب چهارم هری پاتر آمده، علی است. او شخصی است که هنگام قاچاق قالیچه پرنده دستگیر شده است. ایا این علامت ها به اعتقادات و باورهای ما درباره امام زمان(عج) شباهت ندارد؟
ج) در جلد اول کتاب، لرد ولدمورت در جسم یکی از معلمین مدرسه پنهان شده و این معلم برای پنهان کردن سر ولدمورت در طول سال تحصیلی از عمامه سیاه استفاده می کند. در ترجمه فارسی، مترجم به جای عمامه از واژه دستار استفاده کرده، اما در فیلم سینمایی آن عمامه سیاه کاملاً مشهود است.
3ـ باید به خاطر تهیه فیلم های هری پاتر توسط هالیود و بازی های کامپیوتری آن توسط شرکت ( EA ) و پیام هایی که القا می کند، نگران بود.
متاسفانه در سال های اخیر بازی های رایانه ای به ابزاری مناسب برای بیان دیدگاه های سیاسی و مذهبی برخی افراد خاص و افراطی تبدیل شده اند. آلوده کردن فضای سرگرمی با مفاهیم سیاسی و مذهبی، آن هم به منظور تلقین و گسترش ایدئولوژی خاص، کاری ناپسند و غیر اخلاقی به شمار می رود. در همین راستا در چند سال اخیر بازی های زیادی با مضامین ایدئولوژیک و مذهبی، بر اساس آموزه ها و داستان های موجود درکتب عهد جدید و قدیم ساخته و روانه بازار شده اند که در آن ها با دیدگاهی ویژه، به ارایه برداشتی خاص از عقاید مذهبی گروه های مختلف پرداخته می شود. بازی Darksiders یکی از بازی هایی است که با مضمون آخرالزمانی و بر اساس دیدگاه های اوانجلیکی ساخته و روانه بازار شده است.
در این بازی سعی شده تا تعریفی جدید از آرماگدون (نبرد خیر و شر در آخر زمان) ارایه شود. بازیکن با انجام این بازی به وضوح با برخی از عناصر کلیدی (هفت مهر، شیپور های ویژه و...) و اسامی برخی افراد و موجودات خاص (چهار سوار آپوکالیپس، سامایل و...) در ایجاد آرماگدون آشنا می شود.
* و اینک آرماگدون!
نژاد بشر در حال نابودی است و دنیا به عرصه جنگی خونین میان بهشت و جهنم تبدیل شده است. فرشتگان و موجودات جهنمی در قالب گلولههای آتشین به زمین و ساختمانها شهرها برخورد میکنند و در همه جای دنیا نشانههای آغاز نبرد "آرماگدون" و "دوران آخرالزمان" دیده میشود. در این میان "وار" (War)، یکی از "چهار سوار آپوکالیپس" برای ابلاغ فرمان نبرد نهایی و یا همان آرماگدون وارد میدان جنگ میشود.
وار در مسیر خود به "آبادون" (Abaddon)، فرمانده فرشتگان بهشتی برخورد میکند و متوجه میشود که سه سوار دیگر آپوکالیپس به دنیا فراخوانده نشدهاند و "هفتمین مهر" هم هنوز باز نشده است و تمام وقایع پیش آمده دسیسه موجودی به نام "ویرانگر" (Destroyer)- (این نام دقیقا مقابل نام خدا (Creator) آورده شده است)، حاکم جهنم، بوده و وار در نقشه او گرفتار شده است.
در همین حین "استراگا" (Straga) یکی از برگزیدگان ارتش ویرانگر، آبادون را در مقابل چشمان وار و "یوریل" (Uriel)- فرمانده دوم فرشتگان و جانشین آبادون- به قتل میرساند. وار با استراگا درگیر میشود، اما او نیز به دست استراگا کشته شده و به "شورای سوخته" (Charred Council) فرستاده میشود.
شورا پس از تشکیل جلسه، وار را مسئول برهم خوردن تعادل میان بهشت و جهنم و البته نابودی نژاد انسان و رخ دادن آرماگدون قبل از موعد تشخیص می دهد و او را به مرگ و نابودی محکوم می کند. اما وار از شورا درخواست میکند تا فرصتی در اختیار او قرار دهند تا مسبب اصلی مصیبت رخ داده را پیدا کرده و به شورا معرفی کند.
شورا با شرایطی خاص با درخواست وار موافقت می کند. آن ها موجودی به نام "مراقب" (Watcher) را با وار همراه می کنند تا تمامی رفتارهای او را تحت نظر و کنترل داشته باشد. دلیل این رفتار شورا، عدم اعتماد آن ها به عملکرد وار و جلوگیری از خشم او برای انتقامجویی مطرح می شود. زیرا به نظر شورا این انتقامجویی می تواند دوباره تعادل جهان را برهم زند.
با قبول شرط شورا، وار که تقریبا تمامی قدرتهای خود را از دست داده بود دوباره به دنیا بازمیگردد و متوجه میشود که بازگشت او 100 سال به درازا کشیده و در این مدت نژاد انسان کاملا نابود شده است و نیروهای ویرانگر جهنمی کنترل دنیا را در دست گرفتهاند.
وار با شیاطین و فرشتگانی که در زمین درحال نبرد با یکدیگرهستند وارد جنگ می شود و تعداد زیادی از آن ها را نابود می کند. سرانجام پس از کنکاش و جستجوی فراوان، وار با "سامایل" (Samael )، فرشته قدرتمندی که به دست ویرانگر در زمین اسیر شده بود مواجه می شود. سامایل از رازی مربوط به ویرانگر در "برج ملکوت" خبر می دهد و برای صحبت درمورد راز شروطی قایل می شود. او از وار می خواهد که با نابودی پنج نگهبان اصلی و مورد اطمینان ویرانگر در زمین، قدرت های از دست رفته او را دوباره احیا کند تا او هم در عوض مسیر برج ملکوت را برای وار آشکار سازد. اما مراقب، وار را از انجام این کار منع می کند و به او هشدار می دهد که درصورت قدرتمند شدن سامایل دنیا با چالشی اساسی روبرو خواهد شد.
اما وار بی توجه به هشدارهای مراقب، تصمیم می گیرد پنج نگهبان را از بین ببرد. برای راحتی کار، سامایل به کمک وار می آید و برای مدت محدودی او را از اسارت مراقب می رهاند.
وار به سراغ پنج نگهبان اصلی و مورد اعتماد ویرانگر می رود و پس از کشتن آن ها، قدرت های سامایل را احیا می کند و او را از بند نجات می دهد. سامایل (برخلاف رسم رفتار معمولی که از او انتظار می رود)، مسیر برج ملکوت را به وار نشان می دهد و وار به سمت برج رهسپار می شود. درون برج ملکوت، وار متوجه می شود که "عزرائیل" (Azrael )، (یکی از فرشتگان مقرب) در بند شده و به همین دلیل نسل بشر در زمین از بین رفته و تعادل دنیای انسان ها به هم خورده است. (از آنجایی که مرگ انسان ها زیر نظر عزرائیل صورت می گیرد و از قواعد خاصی پیروی می کند، اسارت عزرائیل موجب هرج و مرج در کشتار بشر و درنهایت نابودی نسل انسان شده است)
وار عزرائیل را از بند رها می سازد و او اقرار می کند که قصد داشته با کمک آبادون آپوکالیپس را زودتر موعد مقرر به راه اندازند، زیرا آن ها می ترسیدند که در اثر تاخیر در این کار، لشکر جهنم قدرت بیشتری پیدا کند و لشکر بهشت شکست بخورند. اما نقشه آن ها با مرگ آبادون با شکست مواجه شد.
(چنین تصوری که ممکن است لشکر خیر (آمریکا و هوادارانش) از لشکر شر (کشورهای اسلامی و ایران) شکست بخورد، همواره یکی از دغدغه اصلی در بین پروتستان ها بوده است. به همین دلیل آن ها معتقدند که باید هر چه زودتر ( زودتر از موعد مقرر- پایان جهان) جنگی بین لشکر خیر و شر رخ دهد (و بانی این جنگ لشکر خیر باشد) تا از رشد و قدرتمند شدن لشکر شر در آینده جلوگیری شود. علت اصلی وقوع جنگ ها و بحران های خاورمیانه را در این نوع دیدگاه می توان جستجو کرد. جالب اینجاست که آن ها در این آینده نگری افراطی تا حدی پیش می روند که مرگ فرمانده لشکر خیر را نیز پیشگویی می کنند و آن را عاملی برای شکست لشکر خیر و پیروزی لشکر شر و در نهایت بر هم خوردن تعادل دنیا معرفی می کنند. در چنین شرایطی باز هم جنگ! به عنوان عاملی موثر در برقراری تعادل در دنیا چاره ساز خواهد بود. پروژه 2012 نیز در همین راستا طراحی شده است و بعید نیست در این تاریخ آمریکا جنگی را علیه یکی از کشورهای خاورمیانه (ایران) آغاز کند!)
وار تصمیم می گیرد تا دوباره تعادل را به جهان بازگرداند. عزرائیل به وار توصیه می کند که برای بازگرداندن تعادل به جهان به سراغ "درخت دانش" (Tree of Knowledge) برود و از آن کمک بگیرد (درواقع درخت دانش اشاره به همان درختی است که آدم و حوا با خوردن میوه آن از بهشت رانده شدند. در اینجا به کاربرد این درخت در بهشت از دیدگاهی دیگر پرداخته شده است.)
وار با مراقب معامله ای انجام می دهد و با کمک عزرائیل وارد بهشت می شود و به سراغ درخت دانش می رود.
او از طریق درخت دانش رویایی می بیند که در آن آبادون پس از کشته شدن، به جهنم منتقل می شود و در آنجا زنی ناشناس (للیث- شیطانی که در ظاهر مار آدم و هوا را فریب داد) به او پیشنهاد می کند که "برای همیشه خدمتکار بهشت باشد یا به جهنم حکومت کند." آبادون هم دومین حالت را انتخاب می کند و به ویرانگر بدل می شود. با تبدیل آبادون به ویرانگر، او رسما به عنوان نگهبان هفتمین مهر انتخاب می شود و به این ترتیب مکان هفتمین مهر افشا می شود. درضمن پیشگویی اعلام می دارد که اقدام بعدی ویرانگر محاصره بهشت و نابودی آن است.
البته درخت دانش نکات مهم دیگر را نیز برای وار آشکار می سازد. وار متوجه می شود که شورای سوخته از قصد و نیت آبادون مطلع بوده و تصمیم به نابودی آن گرفته بود. اما از آنجایی که آن ها اجازه نابودی یکی از فرشتگان مقرب را نداشته اند و فقط سواران آپوکالیپس (آن هم با اعلام نبرد آرماگدون) می توانستند فرشتگان را نابود کنند، نقشه ای طراحی کردند تا وار را زودتر از موعد مقرر به زمین احضار کنند.
آن ها با اجرای این نقشه، وار را متهم به بر هم زدن تعادل می کنند و سپس برای پاک کردن این بدنامی، از او می خواهند که ویرانگر را نابود کند (باز هم بی اعتمادی، دروغگویی و دسیسه چینی، یکی از خصلت های خداگونه ها معرفی می شود. اندیشه ای که در برخی بازی های دیگر نیز به آن دامن زده می شود.)
پس از آگاهی از این موضوع، ناگهان وار در رویا خودش را می بیند که با شمشیری پشتش شکافته می شود و کشته می شود. وار پس از آگاهی از پیشگویی ها به نزد عزرائیل باز می گردد و همه ماجرا را برای او تعریف می کند. عزرائیل به وار توضیح می دهد، شمشیری که در رویا دیده شمشیر آرماگدون (Armageddon Blade ) نام داشته و شمشیری است که توانایی نابودی ویرانگر و باز کردن مهر هفتم را دارد. اما این شمشیر سال ها پیش توسط ویرانگر نابود شده و تکه های آن در سراسر جهان پخش شده است. وار تصمیم می گیرد که قطعات شمشیر را بیابد و دوباره شمشیر آرماگدون را بازسازی کند.
وار که برای پیدا کردن قطعات شمشیر آرماگدون مصمم شده بود، در ادامه ماموریتش با یوریل روبرو می شود و نبردی مرگبار بین آن ها ایجاد می شود. اما سرانجام وار موفق به شکست یوریل می شود و برخلاف اصرارهای بیش از حد مراقب، از کشتن وی صرفنظر می کند. او به یوریل درمورد ماهیت واقعی ویرانگر و ماجرای آبادون توضیح می دهد و او را از همه وقایع آگاه می سازد.
یوریل پس از شنیدن این موضوع بسیار خشمگین می شود و با لشگری که در اختیار دارد به جنگ ویرانگر می رود و طبق پیشگویی درخت دانش، شکست می خورد. در همین حین وار هم موفق می شود تکه های شمشیر آرماگدون را جمع آوری کرده و دوباره آن را بازسازی کند.
سرانجام وار با ویرانگر روبرو می شود، او به وار پیشنهاد می دهد که به ارتش جهنم ملحق شود. اما وار پیشنهاد ویرانگر را قبول نمی کند و با او وارد جنگ می شود. در نهایت وار موفق می شود چهره شیطانی ویرانگر را نابود کند و با آبادون واقعی درگیر شود. در یک درگیری مرگبار، وار، آبادون را نیز نابود می کند. سپس به سراغ هفتمین مهر می رود و تصمیم می گیرد آن را باز کند، اما مراقب مانع این کار می شود. او متوجه شده بود که وار قصد دارد با احیای قدرتش به سراغ شورای سوخته برود و به قصد انتقام آن ها را نابود کند (موردی که در بازیGod of War هم شاهد آن بودیم، انتقام از خدایان و یا خداگونه ها)
درست در لحظاتی که فکر می شد وار تسلیم قدرت های مراقب شده است، طبق پیشگویی های درخت دانش، یوریل شمشیر آرماگدون را در پشت وار فرو می کند و با یک ضربه هفتمین مهر را می گشاید. این کار باعث می شود که وار دوباره قدرت هایش را به دست آورد و از بند مراقب رهایی یابد.
وار از موقعیت پیش آمده استفاده می کند و مراقب را می کشد. پس از جدایی وار از یوریل، او به وار خاطرنشان می کند که از این پس همه فرشتگان و شیاطین به خاطر خیانت به شورای سوخته به دنبال او خواهند بود. او به وار می گوید که در این نبرد تنها است و نیاز به کمک دارد، در این هنگام سه شهاب گداخته از آسمان فرود می آیند و خبر از آمدن سه سوار آپوکالیپس دیگر می دهند...
* چهار سوار آپوکالیپس در مکاشفه یوحنا
پس از توضیح داستان بازی، بهتر است ابتدا کمی با ماهیت اصلی این چهار سوار و هفت مهر از دیدگاه مذهبی آشنا شویم و در ادامه سایر شخصیت های موجود در این داستان را نیز از دیدگاه مذهبی مورد تحلیل قرار دهیم.
* سوار اول: نبرد
همچنانکه محو تماشا بودم، "بره" نخستین مهر را گشود. ناگاه یکی از چهار موجود زنده، با صدایی همچون غرش رعد گفت: بیا!.
نگاه کردم و اسبی سفید دیدم. سوار بر اسب، کسی را دیدم که کمانی در دست و تاجی بر سر داشت. او اسب را به جلو می راند تا در نبردهای بسیار، پیروز شود و فاتح جنگ باشد.
(توجه داشته باشید که در این بازی جنگ است که وارد میدان آخرالزمان می شود و از سه سوار دیگر در قسمت اول بازی خبری نیست. در اینجا به دونکته مهم در مورد حظور جنگ در این بازی اشاره می کنم:
1- طبق نظر غربی ها (آمریکایی های پروتستان) ایجاد جنگ در این دوران اجتناب ناپذیر و لازم است. به همین دلیل در این بازی هم جنگ به میدان می آید.
2- شورای سوخته که کنایه ای از روسای تصمیم گیرنده برای ایجاد جنگ آخرالزمان هستند (روسای حاکم بر آمریکا)، می دانند که سرانجام جنگ باعث نابودی خود آن ها خواهد شد. اگر دقت داشته باشید در بازی برای جلوگیری از این واقعه، مراقب را مامور کنترل جنگ می کنند.)
* سوار دوم: نا آرامی
سپس "بره" مهر دوم را باز کرد. آنگاه شنیدم که موجود زنده دوم گفت: بیا!
اینبار اسبی سرخ پدیدار شد. به سوار آن شمشیری داده شده بود تا قادر باشد صلح و سلامتی را از زمین بردارد و به جای آن هرج و مرج ایجاد کند. درنتیجه، جنگ و خونریزی همه جا آغاز شد.
* سوار سوم: قحطی
چون "بره" مهر سوم را گشود، شنیدم که موجود زنده سوم گفت: بیا!
آنگاه اسب سیاهی را دیدم که سوارش ترازویی در دست داشت. سپس از میان چهار موجود زنده، صدایی به گوش رسید که می گفت: "یک قرص نان گندم، یا یک کیلو آرد جو، به قیمت مزد روزانه یک کارگر باشد. اما به روغن زیتون و شراب آسیبی نرسان."
* سوار چهارم: مرگ
چون "بره" مهر چهارم را گشود، صدای موجود زنده چهارم را شنیدم که گفت: بیا!.ناگاه اسب رنگ پریده ای ظاهر شد که سوارش مرگ نام داشت. به دنبال او اسب دیگری می آمد که نام سوارش دنیای مردگان بود. به آن دو قدرت و اختیار داده شده بود تا یک چهارم زمین را به وسیله جنگ، قحطی، بیماری و جانوران وحشی نابود کنند.
* هفت مهر و عواقب گشودن آن ها
1- مهر اول: ظاهر شدن سوار نبرد
2- مهر دوم: ظاهر شدن سوار نا آرامی
3- مهر سوم: ظاهر شدن سوار قحطی
4- مهر چهارم: ظاهر شدن سوار مرگ
5- مهر پنجم: ظاهر شدن قربانگاه
6- مهر ششم: ظاهر شدن غضب خداوند
7- مهر هفتم: ظاهر شدن سکوت مطلق
* معرفی برخی از شخصیت های بازی
در ادامه به معرفی برخی از شخصیت های نام برده شده در بازی می پردازیم و تفاوتها و شباهت های آن ها را با الگوهای آن ها درکتب مذهبی ارزیابی می کنیم.
* آبادون (در کتب مذهبی)
آبادون در لغت به معانی مختلفی همچون " مکان تباهی ویرانی"، "ویرانگر" و "ژرفای جهنم" به کار می رود. در "مکاشفه یوحنا" از آبادون به عنوان "پادشاه عذاب" و "فرشته نگهبان چاهی بی انتها" یاد می شود. درمورد طبیعت ذاتی آبادون بحث های زیادی وجود دارد، ولی در عبری این کلمه بیشتر برای "مردن و هلاک شدن" به کار می رود.
در کتاب "جایگاه فرشتگان"، آبادون اینگونه معرفی می شود:
اصطلاحی برای جهان سفلی، که به آن "آباددون" هم می گویند. این نگارش با یک حرف "د" مربوط به "زوهر" است.
اشارات انجیلی و توراتی
در کتاب مقدس یهودیان، نام آبادون به معنی مکان تباهی و ویرانی یا قلمروی مردگان به کار رفته است. در کتاب مقدس مسیحیان، آبادون به جای نام یک مکان، به عنوان یک موجود معرفی می شود. در کتاب مکاشفه یوحنا او به عنوان فرشته نگهبان چاهی بی انتها و یا پادشاه عذاب معرفی می شود. او با صورتی انسانی، تاجی بر سر، دندان های شیر، بال های ملخ، دم عقرب و موهایی بلند و سوار بر اسب توصیف می شود.
هویت آبادون
در برخی از اناجیل از آبادون به عنوان ضد مسیح (Antichrist) یا شیطان (Satan) هم یاد می کنند. برخی از متخصصین الهیات هم با توجه به کتاب مکاشفه، آبادون را فرشته کلید دار چاهی بدون انتها می دانند.
* آبادون (در بازی DS)
آبادون در ابتدا به عنوان فرمانده فرشتگان مقرب معرفی می شود و در انتها به ویرانگر و فرمانروای بهشت تبدیل می شود. به نظر می رسد چنین دیدگاهی ریشه در اعتقادات مسیحیت (کتاب مکاشفات یوحنا) داشته باشد. زیرا آبادون در دیدن یهود به عنوان نام مکان به کار می رود. این موجود در اعتقادات مسیحی، دارای دو بعد خوب و بد است که در این بازی به هر دو بعد آن پرداخته شده است.
* فرشتگان مقرب در ادیان
فرشتگان مقرب یا Archangel ها فرشتگانی هستند که از سایر فرشتگان، برتر و دارای درجه بالاتری هستند. این فرشتگان در تمامی ادیان یافت می شوند که بعضا نام آنها اندکی متفاوت است. اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشت، ادیانی هستند که این فرشتگان را در یک مضمون و زمینه قرارداده و تقریبا وظایف یکسانی را بر آن ها می شمارند. اصل این لغت ریشه یونانی دارد.
* عزرائیل (در کتب مذهبی)
عزرائیل که به فرشته مرگ و ملکالموت هم معروف است، فرشتهای بلند مرتبه (جزو فرشتگان مقرب) است که در دین اسلام و یهود از او نام و سخن به میان آمده است. البته نام عزرائیل هرگز در قرآن ذکر نشده و از او فقط به عنوان ملک الموت نام برده شده است. این فرشته در اسلام از جایگاه و حرمت خاصی برخوردار است و مسلمانان برای او مقام و منزلت ویژه ای در نظر می گیرند.
در تصوف یهودی، عزرائیل را تجسمی از پلیدی می دانند (نه لزوما خود پلیدی). برخی اعتقادات و باورهای مذهبی، جایگاه عزرائیل را در سومین بهشت می دانند. در یکی از چهره های متصور شده برای این فرشته، او با چهار صورت، چهار هزار بال و بدنی مرکب از چشم و زبان به تعداد مردمانی که در زمین زندگی می کنند توصیف می شود. طبق برخی روایات عزرائیل آخرین فرشته ای است که می میرد. او را مسئول ثبت و یا حذف نام افرادی که در دنیا متولد می شوند و یا می میرند در دفتری بزرگ و قطور توصیف می شود.
عزرائیل، فرشته مرگ، کسی که مسئولیتی بس خطیر و به ظاهر ترسناکی برعهده دارد و آن جداسازی روح انسان از بدن در زمان موعود از قلمرو خاکی است. در قرآن هرگز از این نام برای او استفاده نشده ولی به جای آن لقب دلنشین ملک الموت را به او اعطا فرموده است. ("بگو فرشته مرگى که بر شما گمارده شده جانتان را مىستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانیده مىشوید سوره سجده-آیه 11")
مبحث مردن بسیار جالب است و به آن بدین صورت اشاره شده که روح از همان جایی که وارد بدن شده بازپس گرفته می شود، از محلی بین دو ابرو که به نام "خافی" یا پنهان شناخته می شود. امتداد این نقطه در سر غده صنوبری است!
* عزرائیل (در بازی DS)
در این بازی عزرائیل فرشته مقربی است که مسئولیت رسیدگی به مرگ همه موجودات (در این بازی او را مسئول رسیدگی به مرگ همه موجودات می دانند) را بر عهده دارد. بر خلاف احترامی که دین اسلام برای این فرشته مقرب قایل است، در مسیحیت و یهود، جایگاه این فرشته بسیار ضعیف توصیف می شود. حتی در تصوف یهود او را تجسمی از پلیدی می دانند. در این بازی عزرائیل را فرشته ای خائن و جاه طلب معرفی می کنند.
* سامایل (در کتب مذهبی)
یکی از فرشتگان مهم در آموزه های تلمودکه با القابی نظیر "نابود کننده"، "اغوا گر" و "متهم کننده" از او یاد می شود. با برخی ملاحضات سامایل حد واسط خوبی و بدی قرار می گیرد.
سامایل را مترادف با شیطان (فرشته ای سقوط کرده) و رئیس ارواح شرور می دانند.
* در یهودیت
در آموزه های یهود سامایل به عنوان یکی از فرشتگان مرگ، نقشی کلیدی و بزرگ دارد. همچنین او به عنوان فرشته مرگ و رئیس فرمانروایان پنجمین بهشت، و یکی از هفت نایب السلطنه دنیا شناخته می شود که دو میلیون فرشته تحت اختیار و فرمان دارد. او در هفتمین بهشت اقامت دارد.
* در کابالا
در آیین کابالا ( Kabbalah )- (عرفان یهودی ) دو فرشته به این نام ها وجود دارند. در ابتدا سامایل و متاترون یکی بودند، جایی که خوبی و بدی با هم در حالت تعادل قرار داشتند و یکدیگر را خنثی می کردند، اما بعدها این وحدت از بین رفت و به دو فرشته مجزا- سامایل فرشته بدی و نماد اهریمن و متاترون فرشته خوبی- تبدیل شدند.
سامایل بعدها به نام "فرشته سقوط کرده " هم شهرت یافت (گاهی اوقات فرشته مرگ مرتبط با شیطان فرض می شود و برخی از اعمال شیطان مثل فریب حوا را به او نسبت می دهند)
به علاوه گفته شده که ظهور سامایل به صورت مار عظیم الجثه ای با دوازده بال بوده است. در آیین کابالا این اندیشه مطرح است که سامایل و متاترون پس از جدایی از یکدیگر شروع به دشمنی با هم کردند:
"سامایل دارای قدرت ها و ویژگی های اهریمنی و متاترون دارای نیروهای خوب بود. اما در حقیقت متاترون هم درست مثل سامایل فرشته مرگ بود و خدا هر روز درمورد روح و نحوه دریافت آن به متاترون تعلیم می داد. بنابراین متاترون این قدرت را داشت که هر جادویی را باطل کند (برای مثال، در یکی از افسانه ها متاترون تنها فرشته ای معرفی می شود که قدرتش به اندازه ای بود که سحر قوی دو جادوگر اهریمنی را که قصد بدست آوردن عرش خداوندی داشتند از بین برد). متاترون قوی ترین فرشته دنیای Briatic و همینطور "محرم اسرار خدا" هم بود. "
* سامایل (در بازی DS)
در بازی DS سامایل یکی از فرشتگان سقوط کرده معرفی می شود که بر سر حکومت بر جهان با ویرانگر درگیر می شود و پس از شکست خوردن از او به زمین تبعید می شود. او در زمین قدرت های خود را از دست می دهد و به بند کشیده می شود. سامایل کسی است که راه برج ملکوت و مخفیگاه ویرانگر را به وار نشان می دهد.
* تیامات (در کتب مذهبی)
در افسانه های بابلی، تیامات به عنوان هیولای آشوب و کهن ترین الهه اقیانوس معرفی می شود. همچنین تیامات یکی از نقش آفرینان اصلی در حماسه آفرینش بابلی یعنی داستان انوما الیش است.
* تیامات ( در بازی DS)
در بازی، تیامات اژدهایی مخوف معرفی می شود که به عنوان یکی از فرماندهان تحت فرمان ویرانگر، به بخشی از زمین حکومت می کند.
* مراقب (Watcher)- (در کتب مذهبی)
در انجیل به گروهی از فرشتگان سقوط کرده گفته می شود که با زنانی از نسل بشر ازدواج کرده و موجودات دورگه ای به نام نیمف ها را پدید می آورند. نام این موجودات در اولین و دومین کتاب انوخ (Enoch) و Jubilees ذکر شده است. بر طبق نوشته های موجود در کتاب انوخ، تعداد مراقب ها 200 عدد ذکر شده که البته فقط سرکرده آن ها دارای نام است.
* مراقب (در بازی DS)
در بازی DS، مراقب شیطانی معرفی می شود که از طرف شورای سوخته مامور مراقبت از وار می شود. این موجود مانند همه شیاطین بسیار مکار و حیله گر معرفی می شود. نکته جالب اینجاست که شورای سوخته برای کنترل وار، به شیاطین بیش از فرشتگان اعتماد می کنند!
* یوریل (Uriel)- (در کتب مذهبی)
یوریل به معنی آتش خداوند (Fire of God) یا نور خداوند (Light of God) است. او یکی از فرشتگان مقرب است که با شمشیری در دست راست و شعله ای آتشین در دست چپ تصویر می شود.
این فرشته در دین یهود از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نام این فرشته به شکل کنونی در کتب مقدس باستانی عبری زبان ذکر نشده بود، ولی بعد ها این نام از مسیحیت وارد آیین یهودی شد.
* یوریل (در بازی DS)
یوریل به عنوان جانشین آبادون و یکی از فرشتگان مقرب در این بازی معرفی می شود. او فرشته ای پرخاشگر و جنگ طلب است و پس از کشته شدن آبادون، رهبری نبرد آرماگدون را به عهده می گیرد. یوریل توصیف شده در بازی، شباهت زیادی به توصیفات مسیحی از این فرشته دارد.
* The Charred Council
انجمن سوخته، نام انجمنی بسیار کهن و باستانی است که به عنوان میانجی بین بهشت و جهنم شناخته می شود. شکل گیری این انجمن به دلیل ایجاد تعادل میان بهشت و جهنم است.
* شیاطین و فرشتگان!
شاید جالب باشد که با اسامی برخی از فرشتگان و شیاطین دو دین یهود و مسیحیت آشنا شوید. اما نکته قابل تامل، مشترکات بین این دو دین است. برای درک بیشتر موضوع به این اسامی توجه کنید:
"Angels in Judaism"
Uriel
Samael
Metatron
"Demons in Judaism"
Samael
Lilith
Watcher (angel)
"Angels in Christianity"
Abaddon
Uriel
Metatron
"Demons in Christianity"
Watcher (angel)
Satan
Four Horsemen of the Apocalypse
Lilith
Abaddon
همانطور که در بالا هم اشاره شد، بازی Darksiders برداشت آزادی از کتاب مکاشفه یوحنی درمورد واقعه آرماگدون است. حال این سوال مطرح است که آرماگدون چیست؟ چه ارتباطی میان مسیحیت و یودیت در رابطه با واقعه آرماگدون وجود دارد؟ آیا چنین باوری از دین یهود به مسیحیت وارد شده یا به عکس از مسیحیت به دین یهود راه پیدا کرده است؟
برای پاسخ به این سوال ها لازم است تا ابتدا با پدیده جدیدی به نام مسیحیت صهیونیست آشنا شویم تا در خلال این آشنایی بتوانیم به تک تک این سوال ها پاسخ دهیم.
-- آزمایش معروف ویلیام هیگین بوتام با نام "Tennis For Two" در آزمایشگاههای Brookhaven به نمایش در آمد.در این آزمایش میشد کنترل صفحه ی نمایش را برای بازی کردن به عهده گرفت، هر چند که تا به امروز بسیاری بر این عقیده اند که این آزمایش یک بازی واقعی نبوده است.
1962 -- نسخه ی نهایی بازی SpaceWar! در دانشگاه MIT نوشته میشود که بعدها این بازی تبدیل به ایده ی اولیه ی نولان بوشنل برای ساخت بازی Computer Space در سال 1971 میشود.
1966 -- Ralph Baer یک مقاله ی چهارصفحه ایی در مورد اینکه چطور میتوان بازیهای تعاملی را بر روی دستگاههای تلویزیون اجرا کرد مینویسد.
1971 -- اولین دستگاه ژتونی بازیهای ویدئویی با بازی معروف Computer Space که توسط نولان بوشنل نوشته شده بود ساخته میشود.
1972 -- (شروع اصلی صنعت بازی) کنسول ساخته شده توسط Ralph Baer با نام Magnavox Odyssey عرضه میشود.بازی معروف PONG که توسط بوشنل نوشته شده بود برای اولین بار بر روی دستگاههای Arcade عرضه شده و تبدیل به اولین بازی پرفروش تاریخ میشود.
1973 -- صنعت بازیهای Arcade شروع به اوج گرفتن میکند و شرکتهایی نظیر Chicago Coin , Midway , Ramtek , Taito , Allied Leisure و Kee Games (که بطور مخفیانه توسط Atari خریداری شده بود) شروع به فعالیت میکنند.
1974 – بازی Tank از شرکت Kee Games اولین بازی ایی است که اقدام به ذخیره ی اطلاعات گرافیکی بازی بر روی ROM میکند.بازی TV Basketball اولین بازی Arcade ایی است که از اشکال شبیه به انسان به جای مربعها و یا ماشینها برای نشان دادن افراد درون صحنه استفاده میکند.
1975 -- بازی Gun Fight ساخته شده توسط شرکت Midway اولین بازی ایی است که اقدام به استفاده از یک میکروپروسسور میکند.بازی Steeplchase از شرکت Atari اولین بازی 6 نفره و بازی Indy 800 اولین بازی 8 نفره از شرکت Kee Games که همراه با 8 فرمان و گاز برای بازیبازها طراحی شده بود (این بازی همچنین از یک CRT رنگی نیز استفاده میکرد)
1976 -- چیپ AY-3-8500 از شرکت General Instruments عرضه میشود که تمامی مدارهای منطقی لازم را برای بازیهای ویدئویی داشت.بازی FairChild به عنوان اولین بازی مبتنی بر کارتریج عرضه میشود.بازی Night Driver شرکت Atari اولین بازی ایی است که دید اول شخص را شبیه سازی میکند هر چند که یک دید واقعی سه بعدی نداشت.بازی Breakout شرکت Atari عرضه میشود.
1977 -- اولین سقوط و شکست صنعت بازی در این سال به وقوع میپیوندد و بسیاری از شرکتها از دور رقابت و صنعت خارج میشوند.کنسول VCS شرکت آتاری عرضه میشود (که بعدها اسمش به Atari 2600 تغییر پیدا کرد). در کشور ژاپن شرکت Nintendo اولین بازی کامپیوتری رنگیش را با نام Color TV Game 6 عرضه میکند.بازی Arcade شرکت Kee Games با نام Super Bug اولین حرکت Scrolling چهار جهته را معرفی میکند.
1978 -- بازی معروف Space Invaders عرضه شده و تبدیل به ایده ی اولیه ی بسیاری از بازیهای شوتر Vertical میشود.بازی Arcade شرکت آتاری با نام Football حرکت Scrolling دو جهته را معرفی میکند.
1979 -- شرکت VectorBeam بازی Warrior را عرضه میکند که اولین بازی مبارزه ایی تک به تک محسوب میشود.بازیهای شرکت آتاری که هر دو از گرافیک برداری استفاده میکنند با نامهای Asteroids و Lunar Lander عرضه میشوند.بازی Galaxian از شرکت Namco اولین بازی ایی است که کاملا از سیستم رنگی RGB استفاده میکند.بازی بسیار معروف Puck-Man (که بعدها به Pac-Man تغییر نام یافت) در ژاپن عرضه میشود.
1980 -- بازی Pac-Man در آمریکای شمالی بهمراه بازیهای تاثیرگذار دیگری همچون Battlezone و Defender عرضه میشوند.بازی Battlezone از شرکت آتاری اولین بازی ایی است که سیستم سه بعدی واقعی را در یک بازی پیاده سازی میکند.بازی Ultima تبدیل به اولین بازی کنسولهای خانگی میشود که از Scrolling چهارطرفه بهره میبرد.بازی StarFighter اولین بازی ایی است که در داخل یک دستگاه مثل هواپیما قابل بازی بود و همچنین از یک سیستم امتیازدهی برای بازیبازها استفاده میکرد.
1981 -- بازی Doneky Kong از شرکت Nintendo و همچنین بازی Tempest از آتاری عرضه میشوند.سود بازیهای Arcade در ایالات متحده به 5 میلیارد دلار میرسد.
1982 -- بازی Q*bert از شرکت Gottlieb عرضه میشود.بازی Arcade شرکت Sega با نام Zaxxon اولین بازی ایی میشود که در تلویزیون بصورت تجاری تبلیغ میشود.در ادامه ی همین سال سود بازیهای Arcade شروع به سقوط کردن میکنند و به نظر میرسد که اینبار سقوط و شکستی بزرگتر از سال 1977 در انتظار صنعت بازی است.
1983 -- سقوط دوم صنعت بازی در این سال باعث تاثیر بر سیستم بازیهای کنسولهای خانگی میشود.کنسول خانگی شرکت نینتندو با نام Famicom عرضه میشود.بازی I Robot از شرکت آتاری اولین بازی ایی است که از سیستم گرافیکی Raster استفاده میکند و همچنین از چند ضلعیهای برای نشان دادن مدلهای سه بعدی بازی استفاده میکند.بازی برداری آتاری با نام Star Wars عرضه میشود.
1984 -- سقوط و شکست صنعت بازی همچنان ادامه دارد.شرکت RDI کنسول خانگی Halcyon را عرضه میکند که از دیسکهای لیزری بر خلاف کارتریج های رایج آن زمان استفاده میکند.
1985 -- نینتندو نسخه ی جدیدی از کنسول Famicom ش را با نام Nintendo Entertainment System (NES) در آمریکا عرضه میکند.موفقیت این کنسول باعث خاتمه یافتن "شکست و سقوط بازیهای ویدئویی" میشود.از طرفی نینتندو بازی Super Mario Bros را طراحی میکند که تبدیل به یکی از پرفروشترین بازیهای ویدئویی تمام تاریخ میشود.Alex Pajitnov بازی Tetris را طراحی میکند.
1986 -- بازی Legend of Zelda برای Famicom عرضه میشود که اولین بازی در سری بسیار طولانی Zelda محسوب میشود.بازیهای Bubble Bobble و Arkanoid از شرکت Taito بر روی سیستمهای Arcade عرضه میشوند.شرکت Sega کنسول Sega Master System (SMS) را عرضه میکند.
1987 -- بازی The Manhole از شرکت Cyan اولین بازی کامپیوتری است که بر روی CD-ROM عرضه میشود.اولین بازی 16 بیتی با نام Yokai Douchuuki در کشور ژاپن عرضه میشود.اولین بازی ماجراجویی بهمراه سیستم Point & Click با نام Maniac Mansion توسط شرکت Lucas Arts عرضه میشود.شرکت Incentive Software بازی Driller را که اولین بازی با گرافیک شگفت انگیز در صنعت بازیها بود عرضه میکند.بازی Double Dragon از شرکت Taito عرضه میشود.
1988 -- بازی Assault از شرکت Namco عرضه میشود.بازی NARC از شرکت Williams اولین بازی ایی میشود که از یک پردازنده ی 32 بیتی استفاده میکند.شرکت نینتندو بازی Super Mario Bros 2 را عرضه میکند.
آتاری بازیهای Arcade یی با نامهای Hard Drivin’ و S.T.U.N Runner را عرضه میکند.بازی Exterminator از شرکت Gottlieb اولین بازی ایی میشود که از تصاویر تماما دیجیتالی شده برای صحنه های Background بازی استفاده میکند.دو کنسول دستی توسط شرکتهای نینتندو (Game Boy) و آتاری (Lynx) عرضه میشوند.کنسول Sega Genesis معرفی میشود.
1990 -- شرکت Maxis بازی Sim City ساخته ی Will Wright را عرضه میکند که اولین بازی در سری طولانی Sim محسوب میشود.شرکت نینتندو بازی Super Mario Bros 3 را عرضه میکند.دستگاه Game Gear توسط سگا در ژاپن عرضه میشود.بازی Final Fantasy توسط شرکت Square Soft در آمریکای شمالی عرضه میشود.
1991 – نینتندو کنسول Super Nintendo Entertainment System (SNES) و یا همان میکروی خودمان را در آمریکای شمالی عرضه میکند ! شرکت Capcom بازی Street Fighter II را عرضه میکند.سگا اولین نسخه ی بازی Sonic the Hedgehog را عرضه میکند و از شخصیت Sonic به عنوان نماد خودش استفاده میکند.شرکت الکترونیکی Philips دستگاه CDi و یا Compact Disk Interactive را عرضه میکند که از دیسکهای فشرده استفاده میکند.
1992 -- بازی Mortal Kombat از شرکت Midway عرضه میشود. بازی 7th Guest از شرکت Virgin Games تبدیل به پرفروشترین بازی کامپیوتری در آن زمان میشود. سگا بازی Virtua Racing را که یک بازی رانندگی سه بعدی بود عرضه میکند.
شرکت id Software با مدیریت جان کارمک بازی Wolfenstein 3D را عرضه میکند که اولین بازی اول شخص رسمی سه بعدی در تاریخ بازیهای ویدئویی است.شرکت Virtuality بازی Dactyl Nightmare را که یک بازی Arcade بهمراه دستگاههای شبیه سازی مجاری (VR) بودند را عرضه میکند.
1993 – بازی شرکت Cyan با نام Myst عرضه شده و تبدیل به پرفروشترین بازی سیستمهای کامپیوتری تا سال 2002 میشود.شرکت id Software بازی Doom را عرضه میکند.سگا بازی Virtua Fighter که یک بازی مبارزه ایی سه بعدی بود عرضه میکند.سیستمهای خانگی جدیدی از جمله LaserActive CLD-A100 از شرکت Pioneer و Jaguar از شرکت آتاری عرضه میشوند.
1994 -- نینتندو بازی Donkey Kong Country را برای سیستمهای خانگی عرضه میکند. کنسولهای Sega Saturn و Sony Playstation در ژاپن عرضه میشوند.شرکت Blizzard بازی استراتژی همزمان Warcraft را عرضه میکند. شرکت سگا بازی Daytona USA را برای سیستمهای Arcade عرضه میکند که یک بازی رانندگی با تکنولوژی Texture Mapping عرضه میکند.کنسول خانگی Neo.Geo از شرکت SNK پدیدار میشود.
1995 -- کنسولهای Sony Playstation و Sega Saturn در آمریکای شمالی عرضه میشوند.شرکت نینتندو بازی Donkey Kong Country 2 : Diddy’s Kong Quest را عرضه میکند.شرکت Blizzard قسمت دوم بازی Warcraft را عرضه میکند.
1996 -- کنسول Nintendo 64 در ژاپن و آمریکای شمالی عرضه میشود.نینتندو همچنین کنسول دستی خاصی را با نام Virtual Boy عرضه میکند که دارای دو صفحه ی مختص برای هر کدام از چشمها بود و نگاه کردن هر چشم به این صفحه های جدا باعث تفاوت رنگی صفحه و ایجاد تصاویر سه بعدی درون چشم میشد.موسسه ی تکنولوژی DigiPen تبدیل به اولین موسسه ی آموزش ساخت بازیهای ویدئویی میشود.
1997 -- کنسول Nintendo64 در اروپا و استرالیا عرضه میشود. شرکتهای فیلمسازی DreamWorks و Universal به همراه شرکت Sega اولین Arcade با نام GameWorks را در ایالت سیاتل برپا میکنند.بازی Tamogotchi از شرکت Bandai عرضه میشود.قسمت دوم بازی Myst با نام Riven از شرکت Cyan عرضه میشود. سگا بازی Top Skater را که یک بازی Arcade با یک Interface اسکیت بود عرضه میکند.نینتندو بازی Mario Kart 64 را عرضه میکند.بازی Ultima Online به عنوان اولین بازی MMORPG شروع به کار میکند.
1998 -- شرکت Konami اولین نسخه ی بازی Dance Dance Revolution را بهمراه اولین نسخه های بازیهای Beatmania و GuitarFreaks عرضه میکند. کنسول دستی جدید نیتندو با نام Gameboy Color عرضه میشود. شرکت Sierra Studios بازی Half-Life را عرضه میکند.شرکت SNK کنسول دستی Neo.Geo Pocket را معرفی و عرضه میکند.شرکت Rockstar Games بازی Grand Theft Auto را معرفی میکند.
1999 -- کنسول DreamCast شرکت سگا عرضه میشود.بازی Everquest به عنوان دومین MMORPG رسمی کار خود را آغاز میکند.نینتندو بازی Donkey Kong 64 را عرضه میکند. کنفرانس ساخت بازیها، اولین فستیوال بازیهای مستقل را برگزار میکند. بازی Tony Hawk’s Pro Skater عرضه میشود.بازی MMORPG با نام Asheron’s Call شروع به کار میکند.
2000-- کنسول Sony Playstation 2 معرفی میشود.نینتندو به فروش صد میلیونی GameBoy دست پیدا میکند.بازی The Sims از شرکت Maxis عرضه میشود. شرکت پست ایالات متحده مهر مخصوصی برای بازیهای ویدئویی را معرفی میکند.
2001 -- کنسولهای Xbox از شرکت مایکروسافت و GameCube از شرکت نینتندو معرفی میشوند.شرکت Midway با صنعت بازیهای Arcade خداحافظی میکند.بازی Halo : Combat Evolved از شرکت Bungie معرفی میشود. Sega به طور رسمی اعلام میکند که دیگر قصد ساخت کنسولهای بازی را ندارد.
2002 -- بازی The Sims پس از دو سال گوی سبقت را در فروش از رقبا ربوده و با جلو زدن از بازی Myst تبدیل به پر فروشترین بازی کامپیوتری تمام تاریخ میشود.بازی MMORPG با نام Sims Online شروع به کار کرده و شرکت Sega بازی Rez را بر روی Playstation 2 عرضه میکند.سرویس بازیهای آنلاین مایکروسافت با نام Live شروع به کار میکند.
2003 -- بازی نقش آفرینی به شدت آنلاین (MMORPG) جنگهای ستاره ایی شروع به کار میکند.نینتندو تولید کنسولهای NES و SNES را بالاخره متوقف میکند.بازی Enter the Matrix از شرکت آتاری منتشر میشود.شرکت Nokia تلفن همراه مخصوص بازی خود را با نام N-Gage عرضه میکند.
2004 -- سونی کنسول دستی Playstation Portable را در ژاپن و Playstation 2 را در چین عرضه میکند.شرکت نینتندو کنسول دستی Nintendo DS را معرفی و عرضه میکند.شرکت Bungie قسمت دوم بازی Halo را منتشر میکند.
2005 -- نینتندو کنسول دستی Gameboy Micro را عرضه میکند.سونی کنسول PSP را در آمریکای شمالی و از طرفی مایکروسافت کنسول Xbox 360 را عرضه میکند.شرکت Tiger Telematics کنسول دستی خود را با نام Gizmondo در آمریکا و انگلستان عرضه میکند. علامت بازی The Sims بر روی مهرهای پستی کشور فرانسه معرفی میشوند.
2006 -- کنسولهای Nintendo Wii و Sony Playstation 3 عرضه میشوند.از طرفی مایکروسافت اقدام به فروش Xbox360 در استرالیا میکند.
2007 -- بازی World of Warcraft با بیش از 9 میلیون بازیباز در سرتاسر دنیا به معروفترین و موفقترین بازی MMORPG تاریخ تبدیل میشود.